بهای یک سیلی
17 اسفند 1391 توسط مدرسه الزهراء«عليهاالسلام» هندیجان
روزی فقیری با ثروتمندی دعوایش شد صدای انها بالا رفت ویک باره ثروتمند بر صورت فقیر سیلی زد مرد فقیر که اصلا حاضر نبود زیر بار زور گویی مرد ثروتمندبرود شکایت به نزد قاضی برد
قاضی به شکایت هردو گوش کرد وحکم داد که مرد ثروتمند کاسه ای برنج به عنوان خسارت به مرد فقیر همین حال مرد فقیر به طرف قاضی رفت وسیلی محکمی بر صورت قاضی زد.
قاضی فریاد زد . مگر دیوانه ای چه بلای سرت امده فقیر پاسخ داد طوری نشده فقط دلم میخواست این کارر را انجام بدهم من از کاسه برنج ام گذاشتم میتوانید خودتان ان را بردارید.