خمپاره پاره های دلم را نشان گرفت
آتش به خانه دلپیر وجوان گرفت
خمپاره سمت صحن حرم رفت وناگهان
خورشید شعله ور شد ودر آسمان گرفت
زینب چه قدر کرب وبلا پیش چشم داشت
تا در دمشق قافیه عشق جان گرفت
باید زبان گشود بخوان خطبه ای شگرف
روشنگر ان چنان که تمام جهان گرفت
ان خطبه ای که شام سرافکنده میشنید
ان خطبهای که رونق گردن کشان گرفت
خمپاره را کدام یزید به عشق زد؟
این فتنه از ابوسفیان گرفت؟
ای آبرو هرچه کلام وزن وادب
پیشت قلم خجل شد ولکنت زبان گرفت
قلبم فشرده تر شدو روحم شکسته تر
شاید خدا نخواست بمیرم اذان گرفت
باران غم ،دعای سحر،تا نماز صبح
تنها برای از توسرودن زمان گرفت
عباس ها حریم تورا حفظ میکنند
خمپاره گرچه صحن حرم را نشان گرفت
(نغمه مستشار نظامی) ماهنامه خانه خوبان